یه بار ازفشاردستشویی داشتم میترکیدم
تارسیدم خونه پریدم توی توالت وشروع کردم به بازکردنِ
دکمه های پیرهنم!
به دکمۀ آخرکه رسیدم یادم افتاد نباید
پیرهنمودربیارم!
هیچی دیگه... انقد خندیدم که همون یه ذره مقاومتی هم
که داشتم ازبین رفت و... بگذریم
نظرات شما عزیزان: